۱۳۸۸ بهمن ۴, یکشنبه

نقدی کوتاه بر کتاب حجاب استاد مطهری

من یك گشت و گذاری در مورد فلسفه حجاب كردم كه نتیجه اش رو با نقدی كه خودم نوشتم به اطلاع دوستان می رسانم: ( به نقد سخنانی چند از كتاب حجاب استاد مطهری می پردازم كه شاید منبع بسیاری از مسلمانان ایرانی برای حجاب و فلسفه آن باشد)


"اگر علاقه مفرط بشر به فرزند نبود احدی اقدام به تناسل و حفظ نسل نمیكرد . اگر حس غیرت هم در مرد نمیبود كه محل بذر راهمیشه حفاظت و پاسبانی كند ، رابطه نسلها با یكدیگر به كلی قطع میشد ،هیچ پدری فرزند خود را نمیشناخت و هیچ فرزندی پدر خود را نمیدانست كیست ؟ قطع این رابطه ،اساس اجتماعی بودن بشر را متزلزل میسازد .پیشنهاد اینكه انسان به عنوان مبارزه با خودخواهی غیرت را كنار بگذارد درست مثل اینست كه پیشنهاد شود غریزه علاقه به فرزند را بلكه به طور كلیمطلق حس ترحم و عاطفه انسانی را به عنوان اینكه یك میل نفسانی است ریشه كن كنیم . در صورتی كه این یك میل نفسانی در درجات پائین حیوانی نیست بلكه یك احساس عالی بشری است."
از نظر استاد زن به مانند یك مزرعه است كه مرد در آن بذر پاشی می كند كه برای حفظ نسل خویش است. حال سوال اینجاست كه آیا یك دید وسیله ای به زن نیست؟ مرد از نظر ایشون به مانند پاسبانی هست كه باید از این بذر پاشیده شده نگاهداری كند و حجاب هم شاید در نظرشون به مانند مترسك سر جالیز باشد! زن رو ایشون به مانند وسیله ای شناختند كه برای حفظ نسل بشر است! قیاسی كه ایشون زدند برداشت بهتری نمی شد كرد جز اینكه زن همان وسیله در خدمت مرد كه مرد باید روی این زمین كشت و برداشت كند!البته این سخنان جناب مطهری برداشتی از آیات قرآن است كه زنان شما كشتزار شما هستند(بقره-223)

"انسان این حالت را دارد كه هر چه بیشتر در گرداب شهوات شخصی فرو رود و عفاف و تقوا و اراده اخلاقی را از كف بدهد ، احساس " غیرت " در وجودش ناتوان میگردد . شهوت پرستان از اینكه همسران آنها مورد استفادههای دیگران قرار بگیرند رنج نمیبرند و احیانا لذت میبرند و از چنین كارهائی دفاع میكنند . برعكس ، افرادی كه با خودخواهیها و شهوات نفسانی مبارزه میكنند و ریشههای حرص و آز و طمع و ماده پرستی را در وجود خود نابود میكنند و به تمام معنی " انسان " و " انساندوست " میگردند و خود را وقف خدمت به خلق میكنند و حس خدمت به نوع در آنان بیدار میشود ، چنین اشخاصیغیورتر و نسبت به همسران خود حساستر میگردند . اینگونه افراد حتی نسبت به ناموس دیگران نیز حساس میگردند . یعنی وجدانشان اجازه نمیدهد كه ناموس اجتماع مورد تجاوز قرار گیرد . ناموس اجتماع ناموس خودشان میشود."
ذكر این نكته شاید بجا باشد كه در ایران و جامعه ما هر كس كه شهوت پرست تر باشد از دید او همه مردان كه در كوچه بازار هستند به زنش همان نگاهی رو می كنند كه خودش به زنان دیگر می كند! اینكه گفته میشود كه مردان هر چقدر شهوت پرستر باشند غیرت در آنان از بین میرود ، سخنی گزاف است چون در واقعیت جامعه ما خلاف این عمل به عینه دیده می شود و هر كسی كه شهوت پرستر باشد غیرت او به ناموسش بیشتر می شود! من كسان بسیاری رو دیده ام كه دائما بدنبال زن مردم بوده اند و حتی سر مسائل ناموسی قتل و كشتار راه انداخته اند!
از نظر ایشون مردان فقط بدنبال سكس هستند و زنان هم به دنبال عشق و با خودآرایی به دنبال جذب مرد هستند و... كتاب حجاب استاد مطهری مقام زن را می خواسته بوسیله حجاب بالا ببرد و در این راه از هر توهینی كه خواسته به مردان كرده است. و مقام مرد رو تا آنجا پایین آورده كه به مانند سگ نگهبانی است كه باید از زن و ناموس خود مواظبت كند و از نظر یك مرد ، مردان دیگر دائما مشغول تمتع بردن از زیبایی زنشان هستند و دنبال كوچكترین فرصت می گردند كه از زنشان كام دل بگیرند. شاید این سخنان رو به این دلیل نوشته است كه زن مقامی در اسلام نداشته و با این كلمات خواسته كه این مقام رو جا بیاندازد. در كل می توان گفت كه مردان دائما به دنبال سكس هستند و این میل غریزی رو حاضرند بر هر وسیله ای كه شده ارضا كنند! از نظر ایشان غربیان با استفاده از زنان زیبا سعی در سو استفاده كردن از آنها را دارند كه بوسیله زیبایی این زنان مشتری برای خود جلب كنند و از نظر ایشان غربیان دارند از زنانشان سواستفاده اقتصادی میكنند در صورتیكه در این زنان مجبور نیستند كه در این شركتها كار كنند و اگر از روی فقر این كار رو كنند بهتر است كه مثل جامعه مسلمان ایرانی به تن فروشی بپردازند! حداقل استفاده از زیبایی در جهت اقتصادی شاید بسیار بهتر از این باشد كه همون زن غربی به تن فروشی تن در دهد ، منظور من این نیست كه زنان ما هم زیبایشان رو بفروشند ، نه از نظر خود غربیها هم این نوع استثمار مذموم است. شاید این نتیجه رو هم بشود گرفت كه جناب مطهری مردان رو كه پیوسته ذهنشان بدنبال شهوت است ، اگر مادر و یا خواهرشان بدون حجاب در حضور اون مرد حاضر بشند ، این مرد باز هم بدید بد به آنها نگاه می كند! البته این به منزله توهین تلقی نشه چون بسیاری از مردان جامعه ما این طور نیستند و حتی چنین فكری در رویاهایشان هم به ذهنشان نمیرسد. ولی از نظر كسی كه دائما به دنبال این است كه مردان رو متهم به تداوم سكس در زندگی میكند چنین سخنانی به گزاف نیست!

"نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرتهای بی بندوبار ، هیجانها و التهابهای جنسی را فزون میبخشد و تقاضای سكس را به صورت یك عطش روحی و یك خواست اشباع نشدنی در میآورد . غریزه جنسی ، غریزهای نیرومند ،عمیق و " دریا صفت " است ، هر چه بیشتر اطاعت شود سركشتر میگردد ، همچون آتش كه هر چه به آن بیشتر خوراك بدهند ، شعله ورتر میشود."

از نظر بنده این سخن رو باید در جهت عكس هم بهش نگاه كرد. بر فرض كه شما میل جنسی رو بنا به دلایلی مثل نداشتن صلاحیت ازدواج ، سركوب كنید ، حال این سوال پیش می آید كه این میل هر روز كه بگذرد مانند همان آتش سركش تر می شود! بنظر من استاد باید مثلی دیگر در این رابطه می زدند كه برای مثال میل جنسی رو به مانند یك سد تشبیه می كردند كه اگر شما میل جنسی رو دائما ارضا كنید این تشبیه رو می شود زد كه شما سد رو شكسته اید و دنیا رو آب خواهد برد و اگر هم این میل رو مهار كنید باید شما ارتفاع سد رو بیشتر كنید كه اگر بیشتر و بیشتر شود سرانجام روزی خواهد شكست و نابودی دوم بسیار مخرب تر از اولی است! در جامعه ما مسلمانان ، میل جنسی ما كه مانند یك سد است ، یك فرقی با غیر مسلمانان دارد ؛ و آن اینست كه رودخانه ای بسیار پر خروش پشت آن در جریان است و اسلام هم این رو می داند و سرریزهایی برای سد تهیه كرده است(ازدواج موقت و صیغه و ...) و بی خبر از اینكه این توهینی بسیار آشكار به زن است و در جوامع امروزی مرد باید یك زن و زن هم باید یك شوهر داشته باشد.
"اما علت اینكه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است این است كه میل به خودنمائی و خودآرائی مخصوص زنان است . از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شكار است و زن شكارچی ، همچنانكه از نظر تصاحب جسم و تن ، زن شكار است و مرد شكارچی . میل زن به خودآرائی از این نوع حس شكارچیگری او ناشی میشود . در هیچ جای دنیا سابقه ندارد كه مردان لباسهای بدن نما و آرایشهای تحریك كننده به كار برند . این زن است كه به حكم طبیعت خاص خود میخواهد دلبری كند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسیر سازد . لهذا انحراف تبرج و برهنگی از انحرافهای مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است."
باز هم بحث بر پاك كردن صورت مساله است و معلول رو حذف كردن. البته استاد با زیبایی تمام به حذف معلول پرداخته است و حجاب رو برای زنان دانسته است و نمی دانست كه مردان باز هم می توانند از همان حجابی كه این زنان دارند لذت جویی جنسی كنند و اگر زنی هم كه بخواهد تن فروشی كند چه حجاب داشته باشد و چه نداشته باشد باز هم این كار شدنی است. سوال بر سر این است كه اگر حجاب برای مردان بود باز هم این مسائل پیش می آمد؟ چرا مردان نباید حجاب داشته باشند؟ اگر زنی بشدت آرایش می كند و موهای خود رو نمایان می كند چرا مرد نباید از این نگاه حرام بپرهیزد؟ البته باز هم منظور من این نیست كه زنان آرایش غلیظ كرده و لباسهای بدن نما بپوشند و در جامعه مردان راه بروند بلكه منظوراین است كه زنان باید در پوشیدن لباس آزاد باشند و هر طوری كه خواستند خود را از نگاه حرام دور دارند. اجبار كردن زنان به اینكه یا روسری یا توسری شاید در بین بعضی ها خوش بیافتد ولی عده ای هم هستند كه این را نمی پذیرند و درك نمی كنند كه برای پوشیدن لباس به آنها امر و نهی كنند. مسئله حفظ حریم یك مسئله شخصی است و خود زن باید به این درك برسد كه می تواند خود را از دید نگاه چشم چران نجات بدهد و یا اینكه تن فروشی كند. اشتباه جناب استاد این است كه كسی كه حجاب ندارد یعنی برای تن فروشی آمده است و می خواهد مردان رو به زنا تشویق كند كه شاید با كمی تعقل این نتیجه رو بررسی كرد. ما نباید به زنان امر كنیم كه برای اینكه ما به گناه نیافتیم شما باید حجاب داشته باشید! جواب زنان هم شاید این باشد كه چشات در بیاد نگاه نكن كه به گناه بیافتی! اگر جامعه به این درك بیافتد كه مرد نباید زنا كند و بر ازدواج با زنش پایبند باشد شاید دیگر به حجاب نیازی نباشد. البته در اكثر جوامع اسلامی فقر فرهنگی و همچنین فقر مالی و تضاد طبقاتی بسیار زیاد است و شاید عده ای از روی ناچاری زنا می كنند و عوامل مخرب محیطی آنان رو به این كار وادار كرده كه باز هم اسلام و مسلمانان مقصر هستند كه نتوانستند با این قوانین الهی این فقرها رو از بین ببرند!

اگر ما نیك به جامعه خود بنگریم می بینیم كه حالا پرچم اسلام در كشور ما برافراشته شده ، نه تنها زنا و زنای محصنه داریم بلكه زنا با پدر و مادر هم كه البته در دوران قبل از انقلاب نبوده كم كم دارد تبدیل به یك بحران برای جامعه اسلامی ما میشود. در قبل از انقلاب كه همه متفق القول می گویند كه از اسلام خبری نبود چنین فحشاهایی هم نبود كه الانه به بركت اسلامی شدن جامعه مسلمانان دست به این عمل شنیع و وقیح زده و در گزارشات روزنامه هاست كه پدری با دخترش زنا كرده و .... این سخنانیست كه البته از روی درد است و شاید حجاب هم نتوانسته آن را حل كند و هیزم به این آتش انداخته است.

"فلسفه پوشش و منع كامیابی جنسی از غیر همسر مشروع ، از نظر اجتماع خانوادگی اینست كه همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوشبخت كردن او به شمار برود ، در حالی كه در سیستم آزادی كامیابی ، همسر قانونی از لحاظ روانی یك نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار میرود و در نتیجه كانون خانوادگی براساس دشمنی و نفرت پایهگذاری میشود . علت اینكه جوانان امروز از ازدواج گریزانند و هر وقت به آنان پیشنهاد میشود ، جواب میدهند كه حالا زود است ، ما هنوز بچهایم ، و یا به عناوین دیگر از زیر بار آن شانه خالی میكنند همین است . و حال آنكه در قدیم یكی از شیرینترین آرزوهای جوانان ازدواج بود . جوانان پیش از آنكه به بركت دنیای اروپا كالای زن اینهمه ارزان و فراوان گردد ، " شب زفاف را كم از تخت پادشاهی " نمیدانستند."

شاید باز هم استاد این بار بنا به مقتضیات زمان خود صحبت می كرده است و این نشان آن است كه این صحبتها بدرد همان دوره میخورده كه استاد می زیسته است. در دوره كنونی ازدواج برای مردان بسیار مشكل شده و از مدرك و تحصیلات و كار و شغل و درآمد و خانه و ... كه بگذریم باز هم ازدواج غیر ممكن میشود ، چرا كه وقتی كه شما به تمام اینها برسید سالهاست كه از سن شما گذشته و در آستانه میان سالی قرار دارید. البته خانواده هایی هستند كه بخواهند دخترشان رو با یك شاخ نبات راهی خونه بخت كنند ولی باز هم در اینجا بحث بر تفاهم فرهنگی و فكری و اقتصادی و ... پیش می آید كه معضلی شده كه جامعه شناسان هم از آن صحبت می كنند. الان هم برای جوانان ازدواج یك آرزوست و داشتن یك همسری كه با هم تفاهم داشته باشند رو فقط در فیلمها و آرزوها می بینند. این حرف استاد بسی جای تامل دارد كه از چرایی ازدواج كردن جوانان سخن گفته و باز هم شان مرد رو زیر سوال برده كه او هم در پی شهوت رانی است و با ازدواج این كار پایان میپذیرد. اگر دوستان این حرف رو توهین نمی دانند از نظر من كه توهین به همه جوانان هم سن و سال من است!

"یا اگر پسر و دختری در محیط جداگانهای تحصیل كنند و فرضا در یك محیط درس میخوانند دختران بدن خود را بپوشانند و هیچگونه آرایشی نداشته باشند بهتر درس میخوانند و فكر میكنند و به سخن استاد گوش میكنند یا وقتی كه كنار هر پسری یك دختر آرایش كرده با دامن كوتاه تا یك وجب بالای زانو نشسته باشد ؟ آیا اگر مردی در خیابان و بازار و اداره و كارخانه و غیره با قیافههای محرك و مهیج زنان آرایش كرده دائما مواجه باشد بهتر سرگرم كار و فعالیت میشود یا در محیطی كه با چنین مناظری روبرو نشود ؟ اگر باور ندارید از كسانی كه در این محیط كار میكنند بپرسید . هر مؤسسه یا شركت یا ادارهای كه سخت مایل است كارها به خوبی جریان یابد ، از این نوع آمیزشها جلوگیری میكند . اگر باور ندارید تحقیق كنید."

باز هم می توان به این سخن استاد خرده گرفت كه پوشش مناسب رو خود دختران و زنان باید تشخیص بدهند و نه اینكه ما برای آنان تعیین تكلیف كنیم. منظور و مقصود استاد این است كه زنان و دختران هر چه كریه تر باشند به نفع خود و جامعه است. استاد هر چقدر كه توانسته موضوع رو بزرگ جلوه داده كه اگر زنان آرایش كنند جامعه فلج می شود. سوالی كه استاد شاید هیچ وقت از خود نپرسیده یا نمی دانسته این است كه چرا كشورهای غربی با اینكه حجاب در بین آنان رعایت نمیشود و زنان لباسهای بدن نما در دانشگاه و بازار و... میپوشند باز هم بزرگترین دستاوردهای علمی بشری نزد آنان است؟ چرا باید برخلاف نظر استاد آنان پیشرفت كنند با آنكه خبری از حجاب نیست؟ چرا مسلمانان پیشرفت نمی كنند؟ و اگر هم پیشرفتی دارند چرا به گرد پای آنان نمی رسند؟ بله البته استاد با منحرف كردن اذهان عمومی به این سوال كه مردان به فكر سكس هستند و اگر در سر كار این سكس انجام شود ، ما دیگر نمی توانیم پیشرفت كنیم ، بطور كامل فكرها رو بخود مشغول كرده و یك ذهنی كه از پیشرفتهای علمی بی خبر است رو كاملا مسخ می كند.

"در اسلام محبوس ساختن واسیر كردن زن وجود ندارد . حجاب در اسلام یك وظیفهای است بر عهده زن نهاده شده كه در معاشرت و برخورد با مرد باید كیفیت خاصی را در لباس پوشیدن مراعات كند . این وظیفه نه از ناحیه مرد بر او تحمیل شده است و نه چیزی است كه با حیثیت و كرامت او منافات داشته باشد و یا تجاوز به حقوق طبیعی او كه خداوند برایش خلق كرده است محسوب شود"
تا اینجا سخنان را داشته باشید و به بقیه مطلب كه در بخش اصل آزادی زن استاد سخن گفته بپردازم:

" دیگر اینكه مصلحت خانوادگی ایجاب میكند كه خارج شدن زن از خانه توأم با جلب رضایت شوهر و مصلحت اندیشی او باشد.البته مرد هم باید در حدود مصالح خانوادگی نظر بدهد نه بیشتر . گاهی ممكن است رفتن زن به خانه اقوام و فامیل خودش هم مصلحت نباشد . فرض كنیم زن میخواهد به خانه خواهر خود برود و فی المثل خواهرش فرد مفسد و فتنه انگیزی است كه زن را علیه مصالح خانوادگی تحریك میكند . تجربه هم نشان میدهد كه اینگونه قضایا كم نظیر نیست . گاهی هست كه رفتن زن حتی به خانه مادرش نیز برخلاف مصلحت خانوادگی است ، همینكه نفس مادر به او رسد تا یك هفته در خانه ناراحتی میكند ، بهانه میگیرد ، زندگی را تلخ و غیر قابل تحمل میسازد . در چنین مواردی شوهر حق دارد كه از این معاشرتهای زبانبخش - كه زیانش نه تنها متوجه مرد است ، متوجه خود به زن و فرزندان ایشان نیز میباشد - جلوگیری كند . ولی در مسائلی كه مربوط به مصالح خانواده نیست دخالت مرد مورد ندارد."

تناقضی در این گفتار دیده می شود كه اسلام محبوس كردن زن در خانه رو نهی كرده ولی اجازه شوهر رو الزامی دونسته و استاد هم باز با زیركی تمام این مساله رو به مصالح خانواده ربط داده و اینگونه گفته كه تو گویی زن از لحاظ عقلی پست تر از مرد بوده و نمیداند كه مصالح زندگی و خانواده چیست و برای دوبه هم زنی به خانه مادر خویش میرود. البته این توهین رو نمی شود به آسانی گذشت كرد. و اینكه شاید بجای زن ، مرد پدری داشته باشد كه او را نسبت به زنش تحریك كرده و در زندگی آشوبها به پا كند، آنوقت پاسخ گو كیست؟ زن نباید به شوهر خرده بگیرد كه به خانه پدر نرود؟ البته اگر از دید استاد یك طرفه به قضیه بنگریم همیشه حق با ماست و در دادگاه اگر ما متهم رو بدون دفاعیاتش اعدام كنیم هیچ كس به ما خرده نمی گیرد.

همانطور كه دیده شد و شما هم می توانید ببینید این كتابی است كه فلسفه حجاب اسلامی رو توضیح می دهد و جناب استاد با مغالطاتی كه از روی غرض هم نبوده خواسته كه ما مجاب كند كه گونی سیاه رنگ بر سر كردن برای زن خوبه و اگر هم این كار رو بكنی برای خود و جامعه خودت خوبه! سخنان بسیار زیادی در ادامه كتاب نقل كرده كه از حال و حوصله من خارج است كه بنشینم و كلمه كلمه نقد كنم كه چرا چنین نیست و چنین هست! البته صغری وكبری چینی كه جناب استاد فرمودند (دور از انصاف نباشد) خود جالب توجه است و اینكه استاد می فرمودند كه زن یك شكارچی هست و بخاطر همین فطرتی كه وجود اوست آرایش میكند، واقعیتی است انكار ناپذیر ولی از اینكه استاد مثالهای فراوانی زده اند كه بی حجابی فلان میكند و چنان می كند ، در عمل و واقعیت چیز دیگری دیده شده و اینكه حجاب مشكلات رو حل می كند باید گفت كه اندیشه استاد كه در انقلاب ما پی ریزی شده بود ، نتایجش رو می بینیم كه حجاب بر فحشا و قتل های ناموسی و ... افزوده و پیاپی دامن می زند. یك ذهنی كه با مسائل دنیای غرب آشنایی دارد و اون دنیا رو هم دیده و هم درك كرده براحتی می تواند به نقد این كتاب بپردازد. البته یك سری توهینهایی هم به شخصیت و مقام مرد و دنیای غرب شده است كه این هم نابخشیدنی است. از نظر استاد غرب به مانند سری فیلمهای آمریكن پای هست(فیلمی كه مردان دائما در حال شهوت رانی و... هستند) و مردمان غرب بازیگران همان فیلم هستند ، و مردان جامعه ایران هم مثل سگهایی شهوتی هستند كه دائما در حال خفت كردن زنان هستند و اگر زنی غافل شود مرد با او زنا نكرده بلكه تجاوز كرده است! از نظر استاد یا اینكه زن باید حجاب داشته باشد یا اینكه مورد تجاوز قرار بگیرد!این سخن برگشتی هم به پسرانی دارد كه مادرشان در خانه خودشان بر فرض روسری سر نمی كنند ، جناب استاد می فرماید كه چون مادر شما حجاب رو رعایت نكرد ، شما از روی شهوت به مادرتان نگاه می كنید! البته این حرف توهینی بسیار آشكار بر مردان و زنان است كه پسری به مادرش از روی شهوت نگاه كند. البته در آن دوره و زمانه استاد شخصی روشنفكر پیدا نمی شده كه جواب سخنان استاد رو بدهد و مردم روشنفكر دائما بدنبال برافراشتن پرچم دموكراسی و مردم سالاری بر اساس مطلق گرایی دینی بودند و می خواستند كه دایره دموكراسی رو بر مركز دین بپا كنند كه البته این كار رو هم كردند و هر اندیشه ای كه به درست كردن این دایره می پرداخت ، نه تنها نقد نمی شد بلكه تعریف و تمجید هم به همراه داشت!
شما البته به سایر كتابهای استاد مطهری رجوع كنید می بینید كه مغالطات تا چه اندازه ای هست و حتی ایشون فلسفه گریه كردن برای امامان رو مورد نقد و پژوهش قرار داده اند! در مورد هر حرفی كه اسلام زده است ایشون یك نظریه و یك فلسفه و منطقی كه بوده ، عرضه داشته تا بگوید كه حق با اسلام است! البته قبول این موضوع سخت است ولی من با یك آشنایی اندك در مورد آثار ایشون به این موضوعات پی بردم. سخنان استاد انسان رو به یاد داستان سوفسطاییان می اندازد! این خود داستانی دراز است كه چرا من عقاید سوفسطاییان رو در گفته های استاد دیدم و شما هم اگر كتابهای استاد رو بخونید خواهید دید.
اضافه کردن مطلب به:
             Balatarin





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر